رئيس پليس آگاهي كشور، معتقد است كه پليس آگاهي به توانمندياي دست پيدا كرده كه احتمال وقوع قتلهاي سريالي در كشور را به حداقل رسانده است. او همچنين از وجود جرايم سازمان يافته در كشور ميگويد و اينكه چطور پليس توانسته در سالهاي اخير با راهاندازي قرارگاه مقابله با سرقت، آمار وقوع انواع سرقت در كشور را كه به طرز عجيبي بالا رفته بود، حالا با كاهش روبهرو كند. گفتوگو با او را در ادامه ميخوانيد.
- سردار اين روزها مباحث و دلايل مختلفي درباره علل وقوع جرائم در كشور مطرح ميشود. بهطوري كلي در وقوع يك جرم چه مسائلي تأثيرگذار هستند؟
به اعتقاد من، ما مثلث جرم را داريم. فضاي اجتماعي، خود شخص(مالباخته) و مجرم. هر كدام كار خود را خوب انجام ندهند فضاي بهوجود آمدن جرم شكل ميگيرد. مثلا اگر خياباني تاريك باشد يا اينكه واحدهاي گشتي ما آنجا نرود، يكي از اين سه ضلع وجود ندارد و مستعد وقوع جرم است. يا اينكه فردي رفته توي بانك و پاكت پول را دستش گرفته و آمده بيرون، اين فرد مستعد اين است كه جرم انجام شود. خانمي همه جواهراتش را گذاشته توي كيفش و آمده بيرون و مثلا ميرود رستوران و وقتي در كيفش را باز ميكند، ممكن است بقيه محتواي آن را ببينند. اگر سارقي او را ديده باشد، به راحتي ميتواند از او سرقت كند. اما اگر اين خانم جوانب احتياط را رعايت كند، جلوي سرقت گرفته ميشود.
ضلع ديگر نيز خود مجرم است. بايد بتوانيم فضاي جامعه را به سمتي ببريم كه پديدهاي به اسم مجرم نداشته باشيم. خيلي از موضوعات تأثيرگذار است. شغل، فرهنگ اجتماعي و حتي تنبيه. عده زيادي از مجرمان، آنهايي هستند كه حرفهاي يا سابقهدارند. در حقيقت متنبه نشدهاند. اگر قرار بود با مجازاتي كه درنظر گرفتهايم تنبيه شوند، قاعدتا ديگر آن جرم را انجام نميدادند.
- يعني هزينه جرم در كشور پايين است؟
نميخواهم بگويم كه فقط هزينه جرم پايين است. ما نميخواهيم تك بعدي به اين مسئله نگاه كنيم. فقط نبايد بگوييم كه اگر هزينه جرم بالا برود مجرم تمام ميشود. خود مالباخته و قرباني هم مهم است. اينكه چه لباسي تنت ميكني و بيرون ميآيي مهم است. در پروندههاي آدمربايي و تجاوز به عنف، حتما قرباني جذابيتهايي براي مجرمان داشته كه او را بهعنوان طعمه قرار ميدهند. يا اينكه در سرقت ماشين، اگر شما ماشين را رها كرده باشي، قفل نزده باشي و... در سرقت ماشين تأثير دارد. در اين صورت اگر مجازات هم شديد باشد، باز هم براي دزدان وسوسه انگيز است. ما پروندهاي داشتهايم كه طرف ماشين را از جايي دزديده و چند خيابان بالاتر آن را رها كرده بدون اينكه چيزي از داخل آن سرقت كند. شايد اين فرد ذاتاسارق نبوده، اما شرايط بهگونهاي بوده كه براي دزديدن ماشين وسوسه شده است.
- به غيراز خود قرباني، چه افرادي در پيشگيري از وقوع سرقت نقش دارند؟
يكي از موضوعات براي پيشگيري از سرقت بحث بيمههاست. وقتي ما خودرو و داخل خودرو را بيمه ميكنيم، اگر سرقتي انجام شود و مثلا ضبط داخل ماشين سرقت ميشود بيمهگر پول ميدهد. البته با پولي كه بيمهگر پرداخت ميكند، شما نميتوانيد ضبطي مثل ضبط قبلي بخريد. در چنين شرايطي خيليها حاضر نيستند كه مبلغي هم از جيب خودشان هزينه كنند كه ضبطي نو شبيه ضبط قبلي بخرند. بنابراين آنها ميگردند تا ضبطي دست دوم ترجيحا شبيه ضبط خودشان بخرند. حالا اين سؤال مطرح است كه آن ضبط دست دوم از كجا آمده است؟ آيا ما اين اينقدر ضبط دست دوم در كشور داريم؟ فرض كنيد تصادف كردهايد و ميخواهيد سپر جلوي ماشين را عوض كنيد. به تعميرگاه كه ميرويد، طرف ميگويد كه سپر فابريك و نو ندارد اما سپر دست دومتر و تميز دارد. سؤال اين است اين سپر دست دوم از كجا آمده است؟ آيا كسي ماشين خودش را اوراق ميكند كه قطعات آن را بفروشد؟ معلوم كه است كه درجايي سرقت خودرويي صورت گرفته و دزدان لوازم ماشين را باز كردهاند و آنها را بهعنوان جنس دست دوم فروختهاند. اين فقط به مجازات و تنبيه نيست و بايد صنف هم پاي كار بيايد. بايد با تعميرگاههاي غيرمجاز برخورد شود. بايد از آنها پرسيده شود كه وسايل دست دوم را از كجا آوردهاند. بايد به بيمهگر بگوييم كه به جاي پول كالا بدهد. اگر بيمهگر به جاي پول كالا بدهد، آيا بازار دست دوم فروشي رونق پيدا ميكند؟ اگر بازار دست دوم فروشي نداشته باشيم، مطمئا مالخري از سارق جنس نميخرد و در اين شرايط سارقي سراغ لوازم داخل خودرو نميرود و اين مستلزم آن است كه همه بيايند پاي كار. بيمهگر بايد به جاي پول، كالا بدهد، شهرداري نور خيابانها را تأمين كند تا شرايط براي سرقت فراهم نشود، صنعتگر بايد ايمني خودرو را بالا ببرد و پليس گشتهايش را افزايش دهد و هم قوه قضاييه هم مجازات را تشديد كند كه مجرم متنبه شود. در غيراين صورت فقط با زندان رفتن مجرم كار درست نميشود.
- آيا براي رسيدن به اين هدف، كارهايي از جانب پليس و ديگر سازمانها انجام شده است؟
ما جلسات زيادي را با سازمانهاي مرتبط با موضوع از بيمه گرفته تا وزارت صنايع برگزار كردهايم. براساس اين جلسات، در يك نوع خودرو تغييري در سوييچ آن انجام شد و سازنده، سوييچ خودرو را ايموبيلايزر كرد. همين كار دركاهش سرقت تأثيرگذار بود. تقريبا 70 درصد سرقت خودروها متعلق به همان خودرو است كه اگر روي همان برند توجه بيشتري شود، آمار سرقت كاهش بيشتري پيدا ميكند.
- هماكنون آمار وقوع سرقت در كشور چگونه است و پليس براي پيشگيري و كاهش نرخ سرقت چه اقداماتي انجام داده است؟
در بحث سرقت از سال 84 تا 94 يعني 10سال، تقريبا وقوع و كشف متعادلي داشتيم. يعني به همان اندازه كه سرقت انجام ميشد، مأموران ما در پليس آگاهي هم تقريبا به همان ميزان كشف پرونده داشتند و شيب نمودار افزايش وقوع و كشف سرقت تقريبا يكي بود. اما يك نكته مهم در اين ميان وجود داشت و اينكه تقريبا از سال88 به بعد، شيب نمودار وقوع سرقت به طرز عجيبي افزايش يافت. به اين معنا كه در سال88، ناگهان وقوع سرقت نسبت به سال قبل افزايش چشمگيري داشت. آمار سرقت رفت بالا تا اينكه فرمانده ناجا در انتهاي سال92 دستور تشكيل ستادي براي كنترل آمار بيرويه افزايش سرقت را صادر كرد. اين ستاد مجموعهاي از ردههاي مختلف ناجا بود تا با همافزايي و تواني كه با هم ميگذارند بتوانند اين افزايش را كنترل و مهار كنند.
به اين ترتيب پليس پيشگيري، پليس آگاهي، يگان امداد، پليس امنيت و بقيه ردهها دست بهدست هم دادند و موفق شديم با انجام كارها، اين افزايش سرقت را در 2ماه پاياني سال92 كنترل كنيم. سال بعد، يعني در فروردين و ارديبهشتماه بود كه دوباره با افزايش آمار وقوع سرقت روبهرو شديم. اين بار هم فرمانده ناجا براي كنترل سرقت دستور ويژهاي صادر كرد و به اين ترتيب بود كه قرارگاه مقابله با سرقت بهوجود آمد. در اين قرارگاه تمامي ردههاي تأثيرگذار ناجا كه ميتوانستند در كنترل رشد سرقت كمك كنند، وارد ماجرا شدند. مركزيت اين قرارگاه در ستاد ناجاست كه فرماندهي آن را رئيس پليس كشور برعهده دارد. در استانها نيز فرمانده انتظامي هر استان در واقع فرمانده قرارگاه مقابله با سرقت نيز هست. در اين قرارگاه فضاي جرم رصد و تحليل ميشود، جغرافياي جرم مورد رسيدگي قرار ميگيرد و افراد بهخصوص مأموران تجسس كلانتريها آموزش ميبينند تا هنگام حضور در صحنه سرقت، رسيدگيهاي تخصصي را انجام دهند. به اين ترتيب ما هر روز وقوع جرم در 24ساعت گذشته، 48ساعت گذشته يا حتي هفته گذشته را رصد ميكنيم. چرا كه جرم هميشه در حركت است و مثلا اگر طي چند روز سرقت منزل در چند نقطه رخ دهد، اگر خط آن را پيگيري و جرم را لحظه به لحظه رصد كنيد، متوجه ميشويد كه جرم در حال رفتن به كدام محلههاست و چه روندي را طي ميكند. ما در قرارگاه مقابله با سرقت كارهاي زيادي را در شناسايي، برخورد كردن با مجرمان، كنترل كردن آنها و كشف كردن سرقتها انجام داديم و با همين كارها بود كه موفق شديم جلوي شيب تند افزايش وقوع سرقت را بگيريم. طوري كه توانستيم در سال93 شيب وقوع سرقت را ثابت نگهداريم و اين يعني اجازه نداديم كه آمار وقوع سرقتها مثل سالهاي پيش از آن افزايش داشته باشد. پس از آن و در سال94 حتي موفق شديم كه2 يا 3 درصد، وقوع سرقتها را نسبت به سال قبل كاهش دهيم و اميدواريم امسال بتوانيم وقوع سرقت را تا 10 درصد كاهش دهيم.
- درباره كارهايي كه در قرارگاه مقابله با سرقت انجام شد تا آمار وقوع سرقت اينگونه كاهش يابد، بيشتر توضيح دهيد؟
خيلي كارها انجام شد كه شايد صحبت درباره آن چندين ساعت طول بكشد. اين را بايد توضيح بدهم كه ما همه توان ناجا را در زمينه مقابله با سرقت وارد اين قرارگاه كرديم و البته فقط از توان داخلي استفاده نكرديم. ما از سازمانهاي بيروني هم كمك گرفتيم. مثلا بحث استفاده از دوربينهاي مداربسته را در همه صنوف پيش برديم. چرا كه استفاده از تجهيزات امنيتي، احتمال وقوع سرقت را كاهش ميدهد. يا در بحث استفاده از صندوقهاي امانات با بانكها جلساتي برگزار كرديم تا كاري كنند كه صندوق امانات به سهولت در دسترس مردم قرار بگيرد. استفاده از صندوق امانات نقش مهمي در كاهش وقوع سرقت دارد. ما بايد دسترسي به صندوق امانات بانك را محلي كنيم. يعني ديگر نيازي نباشد فردي براي استفاده از صندوق امانات راه زيادي را طي كند تا به شعبه مورد نظر برسد. از طرفي استفاده از صندوق امانات نبايد هزينه زيادي براي مردم داشته باشد و درصورت مهيا شدن اين شرايط، ديگر كسي جواهراتش را در خانه نگهداري نميكند. برخي افراد خانهشان را تبديل به صندوق بانك كردهاند. يك گاوصندوق در خانه گذاشتهاند كه داخل آن پر از پول، طلا و جواهرات است. ما با سرقتهايي روبهرو بودهايم كه در جريان آن از خانهاي حتي بيشتر از موجودي يك بانك سرقت شده است. خيليها تصور ميكنند صرف استفاده از گاوصندوق و درهاي ضدسرقت، خانهشان كاملا ايمن شده و ديگر هدف سرقت قرار نميگيرند. غافل از اينكه دزدان قادرند چهارچوب در را تخريب كنند يا اينكه ديوار را سوراخ كنند يا از طريق بالكن و پنجره وارد خانه شوند. از سوي ديگر، خيلي از دزدان باندي راهي سرقت ميشوند و براي آنها كاري ندارد كه با كمك هم يك گاوصندوق را جابهجا و آن را سرقت كنند. حال اگر بانكها اين امكان را فراهم كنند كه مردم به راحتي به صندوق امانات دسترسي داشته باشند و براي نگهداري اموالشان از آنها استفاده كنند، بيشك سرقت منزل براي دزدان بهصرفه نخواهد بود. ما تلاش ميكنيم به مردم آموزش دهيم كه وقتي دختربچهشان را براي بازي به پارك ميبرند، طلاجات به او آويزان نكنند. چرا كه وقتي دختربچهاي همراهش طلا دارد، تبديل به سيبل متحرك براي دزدان ميشود.
ما در قرارگاه سرقت با مشاركت گرفتن از سازمانهاي بيروني، صنوف مختلف، بانكها، مؤسسات اقتصادي، مراكز خريد، بهكارگيري پليس محله، كمك گرفتن از سازمان صنايع براي افزايش ضريب ايمني خودروها و ديگر كارهاي انجام شده موفق شديم اتفاقات خوبي را رقم بزنيم و شاهد كاهش آمار سرقت باشيم. يكي ديگر از كارهايي كه در قرارگاه مقابله با سرقت انجام شد، شناسايي استانهايي بود كه بيشترين آمار سرقت را داشتند. در 14 استان، بالغ بر 80درصد سرقتها انجام ميشد. براي همين تمركزمان را روي اين 14 استان گذاشتيم و حالا همه اين استانها با كاهش آمار وقوع سرقت روبهرو هستند.
- چه عواملي در افزايش سرقت موثر است؟
بايد توجه داشت كه وقوع يك نوع جرم ممكن است در جامعه به سرعت افزايش پيدا كند. مثلا تصور كنيد قبح شكستن شيشه بانك در جامعه ريخته شود. نخستين نفري كه اين جرم را انجام ميدهد خيلي مهم است چرا كه بعد از او ممكن است اين جرم عادي شود. چاقو كشيدن روي خانمها براي سرقت، سالها پيش عملي قبيح حتي براي سارقان بود اما وقتي قبح آن ريخت، عادي شد. تهديد كردن بانوان و حتي كتك زدن آنها هنگام سرقت، روحيهاي است كه سالها قبل در بين سارقان نبود. اما حالا سارق هنگام سرقت كيف يك زن، وقتي با مقاومت او روبهرو ميشود، وي را چندين متر روي زمين ميكشد تا كيفش را سرقت كند. متأسفانه موادمخدر و مخصوصا مخدر شيشه و توهمات ناشي از آن روي اين اتفاقات تأثير دارد كه اگر موفق شويم اين افراد معتاد را جمعآوري كنيم، طبيعتا اينگونه سرقتها نيز كاهش مييابد.
- وضعيت سرقت در تهران چگونه است؟
ما وضعيت جرم در هر شهر يا استان را با نرخ جرم ميسنجيم. قاعدتا در جايي كه 7ميليون جمعيت است با جايي كه 700هزار نفر جمعيت دارد، همچنين جايي كه مراكز اقتصادي زيادي دارد با جايي كه مراكز اقتصادي كمتري دارد، ميزان جرم فرق ميكند. نرخ جرم معمولا نسبت وقوع جرم به هر 100هزار نفر است و شايد آمار وقوع سرقت در تهران از نظر عددي، زياد باشد اما نرخ جرمش نسبت به جمعيتش خيلي بالا نيست. يعني از نظر انتظامي تهران وضعيت مناسبي دارد و شايد استانهاي كوچك ما نرخ جرم بالاتري نسبت به تهران داشته باشند.
- درباره نرخ جرم صحبت كرديد، وضعيت قتل و نرخ قتل در كشور چگونه است؟
نرخ قتل در كشور بالا نيست و رقم پاييني است و ما نميخواهيم با نام بردن از استاني، آن استان را ماركدار كنيم. از طرفي در برخي استانها قتلهايي صورت ميگيرد كه قاتل اهل آن استان نيست. ما در سال گذشته قاتلي سريالي در يكي از استانها دستگير كرديم كه آمار قتل در آن استان را بالا برده بود. اما قاتل اهل آن استان نبود و از استان ديگري به آنجا رفته و مرتكب قتل شده بود. مثلا قاتلي سريالي داريم كه بهصورت خطي در برخي از استانها اقدام به تجاوز و قتل كرده و رفته. خب اين قتلها آمار قتل آن استان را بالا ميبرد اما آيا قاتل اهل همان استان است؟ در مباحث پليسي به جهت اينكه بتوانيم كنترل داشته باشيم و نظارت و آسيبشناسي كنيم، استانها و نام آنها مهم هستند اما از نظر اجتماعي لازم نميدانيم كه اين اطلاعات را رسانهاي كنيم و مثلا بگوييم كه ميزان قتل در فلان استان بيشتر از بقيه استانهاست. با اين حال بايد اشاره كنم كه نسبت به سالهاي گذشته، قتل روند روبه كاهشي دارد. بهخصوص در سالهاي اخير، فرمانده ناجا نسبت به جرايم خشن تدابير ويژهاي داشته و حتي به بنده دستور داده كه پرونده جرايم خشن تا زماني كه بسته نشده بايد روي ميزم هميشه باز باشد و آن را پيگيري كنم.
هماكنون به همه روساي پليس آگاهي استانها نيز ابلاغ شده كه در پروندههاي جرايم خشن از قتل و آدمربايي گرفته تا سرقت مسلحانه، خودشان بايد وارد كار شوند و با دقت آن را پيگيري كنند. به همين دليل سال به سال وضعيت بهتري در زمينه جرايم خشن داريم و از نظر عددي تقريبا در 5 ماه اول امسال صد در صد پروندههاي قتل كشف شدهاند و ممكن است قتلهايي كشف نشده باشند كه اخيرا رخ دادهاند و كشف آنها چند ماهي زمانبر باشد. بهطور كلي در بحث قتل و در 5 ماه نخست امسال نسبت به 5 ماه نخست سال گذشته 10درصد كاهش وقوع قتل عمد داشتهايم و اين رقم بزرگي است. در مجموع سرقتها نيز در 5 ماه امسال 3درصد كاهش داشتهايم و در بحث جرايم جنايي، يعني آدمربايي، تجاوز و... در مجموع 8درصد، سرقت بهعنف 10درصد و سرقتهاي مسلحانه 13درصد نسبت به 5 ماه نخست سال قبل كاهش داشتهايم كه همه اينها اتفاقات خوبي هستند و اميدواريم اين وضعيت را براي 5 سال آينده حفظ كنيم.
- آيا در كشور جرايم سازمانيافته داريم؟
وقتي صحبت از دهكده جهاني ميكنيم، وقتي ميگوييم اقتصاد ما به اقتصاد دنيا وابسته است و زماني كه ميگوييم تكنولوژي ما تكنولوژي روز دنياست و اگر نرمافزاري در آنسوي دنيا توليد ميشود، به فاصله زماني كوتاهي به كشور ما هم ميرسد پس بايد بپذيريم كه نوع جرايم هم به همين شكل حركت ميكند. يعني اگر جرمي با شيوه و شگردي در جايي كه هزاران كيلومتر با ما فاصله دارد اتفاق بيفتد ميتواند حركت كند و به سمت ما بيايد. اينكه بخواهيم سادهلوحانه به مسئله نگاه كنيم و بگوييم ما جامعهاي سنتي داريم كه ممكن است بعضي از جرايم آنهم بهصورت ناخودآگاه رخ دهد و خبري از جرايم سازمان يافته نيست، چنين گفتهاي صحت ندارد. من زماني معاون مبارزه با سرقت پليس آگاهي بودم. يك روز براي دستگيري يكسري كيفقاپ رفته بوديم و آنها را در گوشه پاركي زيرنظر داشتيم. معلوم بود كه هيچ نقشه و طرحي براي سرقت ندارند. كارشان اينطوري بود كه توي خيابان راه ميافتادند و اگر كسي را ميديدند كه شرايط مناسبي براي سرقت داشت، كيفش را سرقت ميكردند. اما حالا اينطوري نيست. فيلمهايي از سرقت و گيشهزني در بانك داريم كه براي 10، 15سال پيش است.
نشان ميدهد كه طرف وارد بانك شده، در فرصتي مناسب پول را از جلوي يكي از مشتريان سرقت ميكند و متواري ميشود. عدهاي تعقيبش ميكنند و در نهايت كيسه پول را رها ميكند و متواري ميشود. همه اينها نشان ميدهد در آن زمان سارقان برنامه مشخصي براي سرقت نداشتند اما حالا اينطوري نيست. الان دزدان سازمان دارند. الان حتما زوجي ميآيند. حتما بايد2موتورسوار باشند. حتما بايد يك ديدهبان داشته باشند. يك نفر فقط جلوي در بانك ميايستد و وظيفهاش اين است كه فقط در بانك را ببندد. يعني وقتي همدستش وارد بانك ميشود و پول را از پشت گيشه ميقاپد و فرار ميكند و از در خارج ميشود، او فقط وظيفه دارد كه در را ببندد تا كساني كه دنبال سارق ميدوند، ناگهان با دربسته روبهرو شوند. اينكه آنها لحظهاي توقف ميكنند تا در را باز كنند، فرصت كافي براي سارقان را بهوجود ميآورد كه فرار كنند. اين در حالي است كه هيچكس به فردي كه در را بسته مشكوك نميشود. يا اينكه سرقتي رخ ميدهد و درست وقتي مالباخته در تعقيب سارق است، موتور بعدي ميرسد و از او ميخواهد سوار شود تا سارق را تعقيب كنند. او هم بيخبر از همه سوار ميشود و موتورسوار آهسته و طوري ميرود كه سارق فرار كند و بعد به مالباخته ميگويد كه سارق را گم كرده و از او ميخواهد پياده شود. در آن لحظه كسي تصور نميكند كه موتورسوار دوم، همدست سارق است. الان سيستم كيفقاپهاي ما اينطوري نيست كه حادثهاي و اتفاقي سرقت كنند. آنها كاملا با برنامهريزي عمل ميكنند. قبلا وقتي كيفقاپي دست به سرقت ميزد، پولها را از داخل كيف برميداشت و بعد كيف را داخل سطل زباله يا كنار خيابان رها ميكرد. حالا اگر كيفي سرقت ميكنند، از آن استفاده ميكنند. يكي پولها را برميدارد. يك جاعل دارند كه از كارت شناسايي استفاده ميكند و يكي موبايل را ريجستر ميكند و آن را ميفروشد. اين ميشود سازمانيافته. يعني جماعتي با هم كار ميكنند. مالخر معلوم، دستدوم فروش مشخص و حتي سرباند دارند. يعني همه آنها براي يك نفر كار ميكنند. براي همين بايد بپذيريم كه بعضي جرايم سازمانيافته انجام ميشوند. مثلا در قتلها، بيشتر حادثهاي هستند و سازمان يافته نداريم. ولي بعضيها كاملا برنامهريزي شدهاند. مثلا در قاچاق كالا جرايم سازمان يافته خيلي وجود دارد. حتي آنچه در قاچاق خرد صورت ميگيرد توسط قاچاقچيان بزرگ هدايت ميشود و سازمان يافته است. در بعضي از جرايم اقتصادي جرم سازمان يافته داريم. در بعضي از سرقتها جرايم سازمان يافته ميتوانيم داشته باشيم.
- وضعيت قتلهاي سريالي در كشور چگونه است و آيا اخيرا با پرونده قتلهاي سريالي روبهرو بودهايد؟
قتلهاي سريالي قاعدتا هر كدام تعريف خودش را دارد. برخي از پروندهها قبل از اينكه به سريالي شدن منجر شوند، كشف ميشوند. هماكنون با توانمندي علمي و اطلاعاتي كه داريم، وقتي قتلي انجام ميشود آن را بهصورت كامل آناليز ميكنيم. حالا فرض كنيد كه اين قتل كشف نميشود و قاتل قتل دوم را هم انجام ميدهد. آنوقت هنگام آناليز قتل دوم، كارآگاهان ما به راحتي متوجه ميشوند كه اين قتل نيز از سوي همان فرد صورت گرفته است. در چنين شرايطي چون احساس ميكنيم شروع سريالي شدن قتلهاست، همه تمركزمان را روي اين پرونده ميگذاريم و معمولا اجازه نميدهيم به قتل سوم برسد. در حقيقت عموم قتلهاي سريالي را با توجه به تجزيه و تحليل بهروز و آني و در تطابق دادن پروندهها با هم خيلي زود كشف ميكنيم و اجازه نميدهيم كه قتل سريالي صورت گيرد مگر اينكه از خود وقوع قتل ما خبر نداشته باشيم. مثلا چند سال قبل وقوع قتلهاي سريالي داشتيم و ما تا 3، 4 تا قتل اول را خبر نداشتيم. قاتلان افرادي بودند كه در حاشيه شهر دختران و پسراني را كه براي تفريح رفته بودند شناسايي ميكردند. بعد ميپرسيدند كه با هم چه نسبتي دارند و چون آنها نسبتي با هم نداشتند، از پسر جوان ميخواستند كه آنجا را ترك كند. وقتي او ميرفت، به دختر تجاوز ميكردند و او را به قتل ميرساندند. از طرفي كسي هم نبوده كه پيگير ناپديد شدن آن دختر باشد. تا اينكه در چهارمين قتل، فردي به اداره پليس رفت و خبر از ناپديد شدن دختري داد. پس از آن تحقيقات مأموران ما شروع شد و در نهايت وقتي قاتلان پنجمين نفر را به قتل رساندند، ما موفق شديم پرونده را كشف و متهمان را دستگير كنيم. ما امسال 2قتل داشتيم در يكي از مناطق كه در جريان آن دو نفر در حاشيه نهر آب به قتل رسيده بودند. از آنجا كه به هر دو قرباني تجاوز شده بود و اجسادشان كنار نهر آب رها شده بود، ما در ابتدا با فرضيه قتلهاي سريالي اين پرونده را اولويت اول قرار داديم و همه تمركزمان را روي اين پرونده قرار داديم و هر دو جنايت كشف و مشخص شد كه قتلها از سوي دو فرد متفاوت صورت گرفتهاند و هيچ ارتباطي با هم نداشتند. در حقيقت الان به توانمندياي رسيدهايم كه ديگر اجازه نميدهيم كه چنين اتفاقي بيفتد يا اينكه حداقل ميدانيم چه اتفاقي در حال رخ دادن است. تشخيص هويت ما توانمندي خوبي دارد و خوب ميتوانيم صحنه جرم را آناليز كنيم و مستنداتي را بهدست بياوريم كه اگر دو قتل شبيه هم باشند، اين پرونده را در اولويت اول قرار دهيم و همه توانمان را براي كشف آن بهكار ببريم.
- نيروي انتظامي اصرار زيادي دارد كه قانون ممنوعيت حمل سلاح سرد هر چه زودتر به سرانجام برسد و تصويب شود. پليس در اين قانون بهدنبال چه هدفي است؟
بحثي كه در قانون ممنوعيت حمل سلاح سرد بهدنبال آن هستيم، كاهش خطرات براي شهروندان و آمار قتلهاست است. من به افزايش آمار سرقت در گذشته اشاره كردم. اينكه چرا ميزان سرقتها اينگونه افزايش پيدا كرد، سؤال مهمي است كه بايد بهدنبال چرايي آن بود. مسلما سرقت يك پديده است. يعني به خيلي از عوامل ارتباط دارد. همهاش را كه نبايد به قوه قضاييه و ناجا ربط داد. بايد بهدنبال جواب اين سؤال بود كه چه اتفاقي افتاده كه جوان ما جسور شده است. تا چند وقت قبل اگر جوان سارقي قصد كيفقاپي داشت، در خيابان بهدنبال كسي ميگشت كه كيفش را روي دوشش انداخته و حواسش پرت بود و بعد كيف را ميقاپيد و فرار ميكرد. ولي الان جوان سارقي كه قصد كيف قاپي دارد، يك شمشير، پنجه بوكس يا چاقو هم همراه دارد كه اگر موفق نشد كيف را بقاپد از آن براي زورگيري استفاده كند. ما بايد بهدنبال جواب اين سؤال باشيم كه چرا سارقان اينقدر خشن شدهاند. چرا سارقاني كه قبلا حتي دست روي زن بلند نميكردند، حالا چاقويشان را زير گلوي آنها ميگذارند تا كيفشان را سرقت كنند؟ بايد ببينيم چرا فرهنگ جامعه اينطوري شده است. يا بهعبارتي آن پنجه بوكس از كجا آمده؟ ما دنبال اين بحث هستيم كه اصلا همراه داشتن پنجه بوكس جرم باشد و كسي كه پنجه بوكس توي جيبش دارد، مجرم تلقي شود.
ميگويند، درصورت تصويب اين قانون صنعت كشور به هم ميريزد. سؤال من است كه آيا صنعت كشور به پنجه بوكس وصل است؟ الان براي كيف قاپي، قتل اتفاق ميافتاد. چند نفر با هم در يك نزاع خياباني درگير ميشوند و در جريان اين درگيري عدهاي كشته و عدهاي هم مجروح ميشوند. فقط بهخاطر اينكه سلاح سرد توي جيب اين افراد است. اگر سلاح سرد نبود، مطمئن باشيد آنهايي كه با هم درگير و دچار نزاع شده بودند نهايتا پس از كمي كتككاري از هم جدا ميشدند و درگيري خاتمه مييافت. ولي وقتي الان طرف دستش را توي جيبش ميبرد و يك چاقو درميآورد، مسلما ممكن است جنايتي هم رخ دهد. بحث پليس اصلا چاقوي آشپزخانه نيست. چرا كه كسي با چاقوي ميوهخوري سرقت يا جنايت انجام نميدهد. ما ميگوييم بايد جلوي پنجه بوكس را گرفت. بايد جلوي شمشير، قمه، چاقوي ضامندار و دشنه را گرفت. ما فيلمهاي زيادي داريم از صحنههاي درگيري و جنايت كه با همين سلاحهاي نامتعارف صورت گرفتهاند. اينها اصلا ربطي به صنعت چاقوسازي ندارد. اصلا شايد خيليها وارداتي و قاچاق باشند. چرا ما اصرار داريم به اسم صنعت از آنها حمايت كنيم. چند سال است كه بحث سلاح سرد مطرح است. ما بايد سبك، سنگين كنيمببينيم چه چيزي بهدست ميآوريم و چه چيزي از دست ميدهيم. هر اصلاحاتي ريزشهايي هم دارد. بايد ببينيم ميصرفد كه جواني پنجه بوكس يا چاقوي ضامندار توي جيبش بگذارد و بعد با جوان ديگري درگير بشود و دست به قتل بزند. بايد توجه كنيم در اين ميان مسئله فقط قتل يك نفر نيست. بلكه يك نفر كشته ميشود، يك نفر قصاص ميشود و 2خانواده نابود ميشوند. در اين قانون آمده كه حمل بعضي سلاحها جرم است مگر اينكه از قبل با نيروي انتظامي هماهنگ شده باشد.
غير از اين اگر يك نفر شمشير بهدست بگيرد و بيايد توي خيابان، آن را براي چه كاري ميخواهد. آيا طرف پنجه بوكس توي جيبش ميگذارد تا ديوار را سوراخ كند. طرف قمه كنار زين موتورش ميگذارد براي چه؟ جامعه براي همه است و اين اتفاق ممكن است براي همه رخ دهد. بعيد نيست كه شما يك روز كه كنار عابربانك ايستادهايد تا پول دريافت كنيد، يك نفر بيايد و ساتور زير گلويتان بگذارد تا پولهايتان را سرقت كند. آيا آنوقت هم ميگوييد كه حمل سلاح اشكال ندارد و صنعت چاقوسازي را از بين ميبرد؟ فيلمي داريم كه زني خانهدار را نشان ميدهد كه در حال عبور از خيابان است و در همين هنگام فردي با قمهاي بلند در دست به يك طلافروشي حمله ميكند كه از آنجا سرقت كند. اين زن با ديدن اين صحنه ناگهان از حال ميرود و او ميتواند هر كسي باشد.
بايد بپذيريم كه بعضي از جنايتهايي كه رخ ميدهد بهخاطر بيتوجهي ما نسبت به بعضي از مسائل است. كسي كه عامدانه چاقويي توي جيبش ميگذارد تا برود و جان كسي را بگيرد، هيچكس نميتواند جلويش را بگيرد اما حرف ما كساني است كه تصادفي مرتكب قتل ميشوند. كساني كه فقط بهخاطر اينكه چاقو يا قمهاي همراه دارند ناگهان در يك دعواي اتفاقي مرتكب قتل ميشوند.
نظر شما